دل دیدنی های شهر
سرب و سراب(۱۷۱)
من انسان را تنها آفريده اي ديدم كه نمي خواهد همان باشد كه هست. در عين حال مي خواهدتا همه تغيير كنند تا مثل او شوند، چون خود را بهترين مي داند.
من آنچه را كه نمي توانستم فراموش كنم ، بخشيدم و آنچه را كه نمي توانستم ببخشم، فراموش كردم.
من آغازين روز تنهايي خود را روزي ديدم كه لغزش هاي حاصل از پرگويي مرا ستودند و فضايل سكوتم را ناچيز شمردند.
من در جعبه مدادهای رنگی مداد سفید را دیدم که بر پایه پاکدلی می بالید؛ اما از بیکاری می نالید.
من مشکلات امروز را دیدم که برای امروز کافی به نظر می رسید، بنابراين كوشيدم مشكلات فردا را به آن نيفزايم.
ادامه دارد...
شفيعي مطهر
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.